جدول جو
جدول جو

معنی ابراهیم بن عباس - جستجوی لغت در جدول جو

ابراهیم بن عباس(اِ مِ نِ عَبْ با)
ابن محمد بن صول کاتب، مشهور به صولی. مترسل و شاعر مشهور. وفات 243 ه. ق. جد دوم او صول از مردم جرجان بوده. گویند فیروز و صول دو برادر بودند و قبل از آنکه جرجان را مسلمانان فتح کنند در این شهر امارت داشتند وبه دین زردشتی بودند و پس از اسلام محمد بن صول از داعیان بنی عباس بود و ابراهیم صاحب ترجمه و برادرش عبدالله به ذوالریاستین فضل بن سهل پیوسته و متقلد کارهای مختلف دولتی شدند. ابراهیم دیوان املاک و نفقات را درسرمن رأی متصدی بوده و در همان جا درگذشت. اشعارش بغایت نیکو و دیوان او معروف است. (وفیات). و صول نام یکی از قراء جرجان است و اصل آن چول باشد. و از اوست: کتاب رسائل. کتاب الدولهالعباسیه. کتاب العطر. کتاب الطبیخ. و ابن الندیم گوید دیوان او بیست ورقه است. و نیز ابن الندیم در جای دیگر آورده است که ابراهیم بن العباس یکی از بلغای سه گانه پس از بلغای عشرۀ ناس است و ظاهراً مراد ابن الندیم صاحب همین ترجمه باشد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(اِ مِ نِ مَیْ یا)
مکنی به ابواسحاق قشیری، محدث مشهور. در 436 ه. ق. بمونسه متولد شد و پس از استفاده و افاده در بغداد و شام به سال 501 در دمشق وفات یافت
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ عُ بَ)
ابن رفاعۀ انصاری. از صحابۀ رسول صلی الله علیه وآله
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ ؟)
یکی از حذّاق منجمین در علم هیئت و احکام. او با دو برادر خود محمد و حسن، کتبی در این علوم نوشته اند از جمله: کتاب عمل نصف النهار. کتاب العمل بذات الحلق. کتاب در صنعت رخامات. کتاب الکره. و ابن الندیم گوید او کتاب برادر خود محمد را موسوم به برهان صنعه الاسطرلاب بانجام رسانیده است
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ شَمْ ما)
یکی از مشایخ و پیروان طریقت صوفیه درقرن چهارم هجری. اصلاً از مردم سمرقند بوده، سپس به بغداد مسافرت کرد و چندی آنجا بسر برده و بسمرقند بازگشت و از او سخنانی در حکم و اخلاق نقل کرده اند
لغت نامه دهخدا
(اِ مِ نِ اَ)
از رجال حدیث. بواسطۀپدر خویش ابان از عمرو بن عثمان روایت کند و اصلاً ازمردم بصره است. دارقطنی او را بضعف منسوب میدارد
لغت نامه دهخدا